۱۳۹۵ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

۱۳۹۵ فروردین ۱۳, جمعه

چرایی ترویج غم و اندوه و عدم شادی در جمهوری اسلامی


ایرانیان طی تاریخ پر افتخار خود به عنوان مردمی مهمانواز، خوش مشرب، خوش ذوق و مهربان شناخته شده اند و چنین روحیه و صفات اخلاقی، آنان را سرآمد و متمایز از دیگر جوامع کرده است. گرچه مصدر و بستر چنین صفاتی، روحیه شاد و طرب انگیز ایرانی است، اما گاه نتایج نظرسنجی ها و انعکاس جهانی آنها، نتیجه معکوس  با این روحیه داشته و وجه دیگری از روحیه ایرانیان را آشکار می کند.
 موسسه گالوپ به تازگی نتایج مطالعات خود را با موضوع بررسی وضعیت خشنودی و خوشحالی در جهان و در بین 138 کشور منتشر کرده و در فهرستی، عراق به عنوان نخستین کشور غمگین و ناشاد جهان معرفی شده و نکته مهمتر اینکه ایران در این فهرست رتبه دوم را کسب کرده است. با بررسی برخی شاخص ها، می توان به نتیجه گیری موسسه گالوپ رسید. افزایش آمار طلاق، کاهش ازدواج، افزایش نرخ بیکاری جوانان و کاهش امید به آینده ... از جمله شاخص هایی هستند که بسیاری از کارشناسان و آسیب شناسان اجتماعی تاثیر آنها را در روح و روان مردم موثر دانسته و پیوند متقابلی میان آنها با توزیع غم و شادی در جامعه قائل هستند. جامعه ایرانی نیز از این شاخص ها بی بهره نبوده و اعلام رسمی وقوع 19 طلاق در هر ساعت و یا کاهش سن اعتیاد در زنان به 13 سال  پیامدهای چنین بحران ها و معضلاتی خواسته و ناخواسته نتیجه جز تحمیل غم بر جامعه در پی ندارد. یافتن چرایی و بیان  دلایل غمگینی مردم ایران با موضوع «دلایل شاد نبودن مردم ایران»  میتوان گفت: ما مدیریت فرهنگ شادی در کشور نداریم ؛ نمی دانیم چه زمانی باید بخندیم یا چه زمانی باید شادی کنیم .
ما دلایل زیادی برای شاد بودن شامل : اعیاد مختلف همچون عید نوروز، چهارشنبه سوری، روز طبیعت و هزاران روز دیگر داریم که مردم می توانند به خاطر آن ها شاد باشند. اما هنوز هیچ سازمانی نتوانسته است فرهنگ و ادبیات شادی را تعریف کند. در واقع می توان گفت که ما ادبیات شادی تدوین شده در کشور نداریم. دلیل عملی شاد نبودن مردم ایران وجود مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و شکاف های طبقاتی است که  روز به روز در جامعه ما در حال افزایش هست  و زیربنای غم افزایی در جامعه نیز بیشتر می شود ؛ این موضوعات یکی از عواملی است که باعث شده است تا مردم احساس شاد بودن نداشته باشند و متاسفانه به همین دلیل ادبیات و فرهنگ شادی ما معلوم نیست. از نظر آسیب شناسان  اجتماعی به علت دیگری میتوان اشاره کرد وآن، اخبار تلخی از وقایع مختلف جهان است که افراد را محاصره کرده است. متاسفانه هر کدام از روزنامه ها نیز یک ضمیمه از آسیب های اجتماعی و ناهنجاری ها دارند این در حالی است که این موارد ، سرمشقی غلط در جامعه به شمار می آید.و همچنین آمار و اطلاعات از میزان خودکشی ها، قتل ها، بمباران ها، نزاع ها و هزاران آسیب و ناهنجاری اجتماعی موجب شده است که زمینه شادی در مردم کمتر شود. برنامه های صدا وسیما شادی آور نیستند .  رسانه ملی در مناسبت های مختلف باید برنامه هایی برای شادی مردم داشته باشد. برنامه های تلویزیون به ویژه سریال ها بیشتر جنبه غمگین و برخی از برنامه ها نیز حالت خنثی دارد که باید این موضوع بیشتر بررسی شود .  زمانی که شادی نباشد، جوانان احساس سرافکندگی می کنند و موجب می شود که قشر جوان ما به سمت تفریحات ناسالم و اعتیاد بروند. چرا تلویزیون از هر یکصد برنامه و سریال یک برنامه برای شادی مردم پخش نمی کند، اکنون برنامه های تلویزیونی شوک به مردم وارد می کند و باعث شده است که سن سکته به 22 تا 24 سال برسد و آمار خودکشی، آسیب های اجتماعی و حتی فرار از خانه نیز افزایش یابد. باید فیتیله اخبار تلخ پایین کشیده شود واینکه ما، خودمان تعمدا داریم مردم را افسرده می کنیم وافسردگی مردم باعث افزایش آسیب های اجتماعی می شود.  مدیران فرهنگی و اجتماعی باید به فکر مردم باشند و این سوال پیش می آید که چرا هیچ کس به فکر مردم نیست و همچنین مدیریت فرهنگی جامعه به فکر شادی مردم نیست این در حالی است که باید ابزار شادی را برای مردم ایجاد کنند.
خندیدن، عجیب شده است . اخم کردن، ممتاز تر و امتیاز رفتاری بیشتری از خندیدن در کشور دارد و در واقع می توان گفت که ما خندیدن بلد نیستیم و این کار برای جامعه ما ایرانی ها عجیب شده است . به حدی مردم غمگین شده اند که اگر کسی بخندد همه می پرسند، چه مشکلی دارد که می خندد و برخی نیز به تمسخر می گویند که ظاهرا این فرد دیوانه شده است؛ اما این در حالی است که در کشور مالزی مردم باید حتما 10 دقیقه در روز بخندند. بی اعتمادی پایه رفتارهای غمگین و عدم شادی است . بی اعتمادی یکی از پایه های رفتارهای غمگینی و عدم شادی در مردم است به همین منظور باید بیشتر به این موضوع توجه شود. مدیران جامعه باید بیشتر به فکر غمگین بودن مردم باشند و دولت نیز برای کاهش آمار روحی و روانی در جامعه بیشتر تلاش کند. هر چه غم مردم بیشتر باشد، آستانه تحمل آنها کاهش می یابد و کاهش آستانه تحمل، موجب افزایش آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی شود. ما می توانیم شادی های کم هزینه داشته باشیم اما در ذهن مردم به گونه ای القا شده است که شادی، هزینه بر است اما شادی هزینه ای ندارد. در یکی از کشورها به عنوان مثال، روزی را تعیین می کنند و بادکنک به پای همدیگر می بندند و آن وقت هر کس تلاش می کند تا بادکنک دیگری را بترکاند و مردم اطراف نیز با دیدن این صحنه ها می خندند؛ این در حالی است که ایجاد این لحظه های شاد هزینه ای بسیار کم در بردارد. وی به باوری غلط بین مردم اشاره کرد وآن اینکه مردم ما فکر می کنند؛ پشت هر خندیدن، غم است ؛ این در حالی است باید توجه کرد که این هزینه بر بودن شادی ، مغایرت آن با دین و اینکه آمدن غم، پس از هر خنده، اصلا از کجا آمده است. هرچه غم مردم بالا رود هزینه دولت به دلیل به خطر افتادن سلامت روحی و روانی مردم بیشتر می شود. دولت و مجلس شورای اسلامی باید مدیریت فرهنگی و شادی را تدوین کنند. در کشورهای مختلف برای کاهش چالش ها موجود در محل کار و اینکه برای افزایش رفاه و آسایش کارکنان، به کارمندان ، سالی یک بار و به مدیران، سالی دو بار مرخصی اجباری می دهند؛ این در حالی است که در کشور ما این رویه وجود ندارد.  اغلب مدیران ما بیماری جسمی و روانی دارند و این موضوع باعث می شود که کارآیی آنان نیز افت کند. برای کاهش ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی باید به سمت جامعه ای شاد پیش برویم چرا که خشم افراد، زیان آور است.
در جامعه غم زده، انرژی افراد صرف برطرف کردن اندوه و ناراحتی شده و دیگر فرصتی برای تولید و توسعه باقی نمی ماند. به تجربه ثابت شده شادی و نشاط، ماده اولیه تغییر جامعه و تحول و تکامل درونی انسان هاست. در جامعه خوشحال و خرسند، تولید بهتر، اشتغال بیشتر و اقتصاد سالم تر خواهد بود. بدون شک در چنین محیطی امنیت اجتماعی و فردی راحت تر به دست می آید. در محیط شاد، ذهن انسان پویا، زبانش گویا و استعدادش شکوفا می شود. شاد بودن جامعه یکی از عوامل بسیار موثر در توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است و باعث کاهش نابسامانی های خانوادگی، طلاق، افزایش میزان میل و رغبت تحصیلی و دل به کار دادن و افزایش تولید می شود. شمار زیادی از جامعه شناسان بر این عقیده اند که جامعه ایرانی شاد نیست و از نبود بسترها و زمینه های لازم برای ابراز شادمانی در شکل جمعی و عمومی رنج می برد. 

چرائی ترویج غم و اندوه و عدم شادی در جمهوری اسلامی ایران 1 اپریل 2016

موضوع سخنرانی : چرائی ترویج غم و اندوه و عدم شادی در جمهوری اسلامی ایران
تقی صیاد مصطفی


اتاق پالتاک : نمایندگی مالزی

http://seda-tasvir.bashariyat.org/?p=3933

فراخوان جلسه ماهانه نمایندگی مالزی 1 اپریل 2016

تقی صیادمصطفی:

چرائی ترویج غم و اندوه و عدم شادی در جمهوری اسلامی ایران؟