۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۵, شنبه

نگاهی به اثرات رفراندوم جمهوری اسلامی - بعد از 38 سال


12فروردین سال ۱۳۵۸ در حالی که تنها دو ماه از پیروزی انقلاب می‌گذشت، رفراندوم تغییر حکومت در ایران برگزار شد.         
شرکت‌کنندگان در این رفراندوم باید به حکومتی به نام "جمهوری اسلامی" آری یا نه می‌گفتند . دو ماه پس از پیروزی انقلاب ایران، شورای انقلاب و دولت موقت به ریاست مهندس مهدی بازرگان مقدمات برگزاری اولین رفراندوم بعد از انقلاب را فراهم کردند . این رفراندوم که در روز ۱۲ فروردین سال ۱۳۵۸ خورشیدی برگزار شد، این پرسش را در مقابل شرکت‌کنندگان قرار می‌داد: "جمهوری اسلامی آری یا نه؟  
                                                                                                                                             
براساس آماری که از سوی دولت وقت منتشر شد، ۲ / ۹۸ درصد از شرکت‌کنندگان در این رفراندوم به این پرسش پاسخ مثبت دادند و بدین ترتیب شکل حکومتی ایران از سلطنت به جمهوری اسلامی تغییر یافت . در آن زمان بسیاری از نیروهای داخل شورای انقلاب یا دولت موقت و نیز جمع کثیری از نیروهای اپوزیسیون، به نوع پرسش مطرح‌شده در این رفراندوم اعتراض کردند. از جمله مهندس مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت . دکتر عبدالکریم لاهیجی، یکی از تهیه‌‌کنندگان پیش‌‌نویس قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی، بر این نکته تاکید داشت  که طرح سئوال "جمهوری اسلامی، آری یا نه" در حقیقت رفراندوم نبود، بلکه گرفتن "بیعت" از مردم برای حکومتی بود که نوع آن از پیش تعیین شده بود. به عقیده‌‌ی وی، حاکمان آن زمان برای کسب اعتبار داخلی و بین‌‌المللی خود نیاز به "تایید" مردم داشتند و از این رو آن همه‌‌پرسی را برگزار کردند . لاهیجی می‌گوید: «هرگز آن‌‌چه در ایران انجام شد را نمی‌‌توان رفراندوم  نامید                                                                                                                                                    
بلکه  حکومتی که بر مردم کشور مستولی است، رأی مثبت مردم را بخواهد. یعنی به اصطلاح گذشته مردم با او "بیعت" کنند. حاکمان ایران آن زمان که در پی یک انقلاب به حکومت رسیدند و خود را وارث نظام سلطنت مشروطه می‌‌دانستند، هرگز از مردم نپرسیدند که شما می‌‌خواهید چه نظامی جانشین آن نظام باشد، بلکه نظام را تعیین کردند و بعد از مردم پرسیدند که آیا شما این نظام را می‌‌خواهید یا نظام گذشته را؟  
                                                                                                                                       
بر این اساس میشود نتیجه گرفت  ، کسانی که نه جمهوری اسلامی را می‌خواستند و نه نظام گذشته را قبول داشتند، هرگز نتوانستند نظر خود را اعلام کنند .                                                                                                                                 
اگر به شعارهای قبل از انقلاب توجه کنیم، متوجه خواهیم شد که  بیشتر مردم در پی استقرار جمهوری اسلامی نبودند، تازه بعداً مساله‌‌ی استقرار ولایت فقیه هم به آن اضافه شد. اما چون مردم را در انتخاب بین حکومت گذشته که مسلم بود مردم آن را نمی‌‌خواستند و جمهوری اسلامی محدود کرده بودند، این بود که مخالفان رژیم گذشته همه ناگزیر شدند به جمهوری اسلامی رأی بدهند. ولی از نظر حقوقی و سیاسی، به این برنامه و این شیوه‌‌ی نظرخواهی رفراندوم نمی‌‌گویند

                                                                      
مشکل واژه "اسلامی" بودن  یا نبودن واژه "دموکراتیک"؟
اول حکومت آقای مهندس بازرگان سه سئوال را طرح کرده بود؛ رژیم سابق، جمهوری دموکراتیک اسلامی و جمهوری اسلامی. ولی آقای خمینی گفت که جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیش، نه یک کلمه کم. هر کس می‌خواهد رای موافق بدهد، هر کس نمی‌خواهد رای موافق ندهد. البته قاعده در رفراندوم همین است که سئوال ساده باشد و جامعه بداند و تشخیص بدهد که آنچه به او پیشنهاد می‌شود می‌خواهد یا نمی‌خواهد . اشکال از تک‌پرسشی بودن رفراندوم نبود بلکه ایراد از ناروشن بودن گزینه‌ای بود که در مقابل مردم قرارداده شده بود. معنای "جمهوری اسلامی" برای مردم مشخص نبود و به همین علت هم به استبداد کشیده شد: «وقتی الان در ایران این استبداد برقرار شده است، معلوم می‌شود که این جمهوری اسلامی روشن نبوده، سئوال روشنی نبوده که به رای مردم گذاشته شده است. پس وقتی سئوالی روشن نیست، محتوایش بر مردم معلوم نیست، رای به آن باطل است، برای این‌که مردم نمی‌دانند به چه چیزی رای داده‌اند.                                                                                                                                                    
اضافه شدن کلمه "دموکراتیک" و یا برداشتن لغت "اسلامی" مشکل چندانی را حل نمی‌کرد. ساختار جامعه ایران به گونه‌ای است که این شیوه حکومتی با هر اسمی درنهایت به بن‌بست می‌رسید. اضافه شدن کلمه‌ی دموکراتیک خیلی مشکل را حل نمی‌کرد. اگر جمهوری‌های دموکراتیک را نگاه کنیم متوجه میشویم که  اگر قرار باشد حکومتی به سمت انسداد و بسته‌بودن برود، ترسی از کلمه‌ی دموکراتیک ندارد. آوردن صفت اسلامی بعد از کلمه جمهوری هم نمی‌توانست ماهیت چیزی را تغییر دهد. در زمان حکومت سلطنتی در ایران هم  با وجود اسلامی نبودن نظام، باز هم استبداد حاکم بود. «ساختار اقتصادی که قوام دهنده و ایجادکننده‌ی نظام انسدادی در ایران هست، به مرور عمل کرد و حالا شکل قالب اسلامی گرفته است.                                                                        
بنابراین مسئله، خواست مردم است. به این معنا اسلامی‌بودن قضیه یک صفت بود، نه یک قید. اگر قید می‌خواست باشد، دیگر جمهوری‌بودنش معنا نداشت. ما نمی‌توانیم یک چیزی را جمهوری تعریف بکنیم، بعد با قید اسلامی. چون دیگر آن جمهوری نیست.
مشکل اصلی نه در بودن صفت "اسلامی" و نه در نبودن صفت "دموکراتیک" است؛ مشکل اصلی در تداوم نداشتن نظارت مردم بر حکومت بود. حق دخالت در سرنوشت، در این سال‌ها به تدریج از مردم ایران گرفته شد و این حق تداوم پیدا نکرد. «مشکل این است که آن حقی که مردم داشتند برای اظهارنظر، برای این‌که بگویند چه چیزی را می‌خواهند، این حق همیشه باید ساری و جاری باشد. حالا اگر آنجا سه‌ یا چهار گزینه هم می‌بود، این حق در مقاطعی از مردم سلب می‌شد و مشکل بازهم خودش را نشان می‌داد. اما در عین‌حال به‌نظر میرسد مه  اصل رفراندوم مشکل زیادی‌ نداشت، مشکل آن ادامه‌ی قضیه است که به شکل دیگری تداوم پیدا کرد .


"نیم درصدی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ها یی که مشکل را ازهمان ابتدا فهمیدند
لغت "اسلامی" تنها یک صفت نبود بلکه نشان‌دهنده روح حاکم بر حکومت آینده ایران بود . پسوند اسلامی به ‌تنهایی یک لغت است. وقتی مسئله‌ی اسلامی در نظام آینده‌ی ایران را طرح کردند، در واقع احکام شرع را برای تنظیم قانون اساسی و سایر قوانین مثل قانون جزا و قانون مدنی پذیرفتند. یک خطا بود که برخی فکر می‌کردند پس از تجربه‌ی مشروطه و برکناری مشروعه‌خواهان در آن زمان، فکر مشروعه‌طلبی از بین رفته است. آقای خمینی و دیگران با هدف انتقام گرفتن از جریان سکولار مشروطیت و در واقع زنده‌کردن دوباره‌ی احکام شرع در قانون‌گذاری کشور، جمهوری اسلامی را پیشنهاد کردند و دیدیم، تا امروز هم که داریم مشاهده می‌کنیم، جمهوری اسلامی بر پایه‌ی احکام شرعی دارد پیش می‌رود و نوع نظامی‌ست که حاصل آن هیچ چیز جز استبداد مذهبی نیست . و این یک خطای تاریخی بود از جانب کسانی که فکر می‌کردند پسوند اسلامی برای چنین انتخابی مهم نیست .

نیروهایی که جلوی این رفراندوم ایستادند و در آن شرکت نکردند، هرچند بعدها به "نیم درصدی‌ها" معروف شدند .

بسیاری از سازمان‌های چپ با طرح این موضوع ‌که الان تضاد عمده مقابله با ضد انقلاب و استعمار جهانی‌ است، راه خطا رفتند. آن‌ها می‌گفتند که ما باید به محتوای این جمهوری توجه بکنیم و پسوند اسلامی اصلا مهم نیست. در واقع شاخص‌ترین نیرویی که در آن دوره این را بیان کرد، حزب توده ایران بود و بعد چریک‌های فدایی خلق که عده‌ای رفتند و رأی دادند. اما این نکته قابل ذکر است که در تمام آن شور و شوق انقلابی و آن هیجان بزرگ ملی‌، دلاوری و روشن‌بینی می‌خواست که انسان‌هایی بایستند و بگویند، نه! اگر انتخاب، انتخاب مردم است، اگر رای، رای مردم است، شکل رای را حاکمین جدید نباید از قبل تعیین کنند. در راس این نیروها جبهه‌ی دموکراتیک ملی ایران بود و سازمان‌های متصل به این جبهه مثل "اتحاد چپ" و سازمان‌های دیگر اقلیت‌های ملی مثل کردها و غیره که این‌ها اعلام امتناع از شرکت در چنین رفراندومی کردند. به همین جهت آقای بازرگان بعدها نیرویی را که در این رای‌گیری مشارکت نکرده بود، بعنوان نیم‌درصدی‌ها قلمداد کرد و این جای تاسف است .                                                                
به نظر بسیاری از تحلیل‌گران، بعد از اعلام نتایج همه‌پرسی ۱۲ فروردین بود که پایه‌های یک حکومت اسلامی شکل گرفت و طراحان این رفراندوم با تکیه بر رای ۹۸ درصدی مردم به "جمهوری اسلامی"، اصول اولیه قانون اساسی را بر مبنای قوانین اسلامی نوشتند و این اصول، امروز بعد از گذشت 38 سال همچنان در کلیه قوانین مدنی، جزایی و کیفری ایران جاری است .                             

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۷, جمعه

ضعف قانونی و نبود نظارت کافی ، دستاویز کارفرمایان برای پایمال کردن حقوق کارگران

زیر پا گذاشتن قانون کار در تعیین میزان حداقل دستمزد کارگران و اعلام دستمزدی غیر منطبق با هزینه های جاری زندگی یک خانواده چهار نفره، با سکوت بسیاری از تشکل ها و فعالان سیاسی نیز همراه بوده است. از زمان شکل گیری موج اعتراضی کارگران نسبت به عدم رعایت ماده ۴۱ قانون کار در تعیین دستمزدها و افزایش این اعتراضات قانونی در ماه های اخیر برای اجرای این ماده قانونی، تقریبا هیچ سازمان و حزب سیاسی حتی از میان منتقدان حاکمیت فعلی از این اقدام اعتراضی و حق طلبانه جامعه کارگری دفاع نکرده است. عدم اجرای ماده ۴۱ قانون کار که موجب تحمیل گرسنگی و فقر فاجعه بار بر زندگی میلیونها شهروند ایرانی می شود، جایی در بیانیه های هیچ کدام از این سازمان ها و احزابی که همواره رعایت قانون و اصلاح امور سرلوحه برنامه های سیاسی شان بوده، نداشته است.
این موضوع به خصوص وقتی اهمیت می یابد که توجه کنیم کم توجهی فعالان سیاسی به پایمال شدن حقوق اساسی کارگران، نه تنها دست حکومت را برای جفای هرچه بیشتر به کارگران باز گذاشته است، بلکه موجب شده تا در ادبیات برخی فعالان سیاسی منتقد نیز به نقش و اهمیت کارگران کم توجهی شود و برخی از آنها به خاطر روی کار آمدن دولتی که خود بیشترین ضریه ها را به اقشار فقیر و کم درآمد جامعه زد، به ملامت فقرا بپردازند که قاعدتا یازده میلیون کارگر نیز از جمله این قشر محسوب می شوند.
مشکلات ناشی از دعواهای کارگری و کارفرمایی یکی از معضلات امروزه جامعه ماست . جامعه ای که متاسفانه کارفرمایان با استفاده از ضعف قانونی و نبود نظارت کافی در این مورد به پایمال کردن حق و حقوق قشری که به امید یک ماه تلاش به دنبال مبلغی اندک هستند میپردازند .
قشری که بعد از گرفتاری در تحصیل با مشکلات عدیده پیش رو همچنان مورد بی مهری از سوی کارفرما قرار گرفته و باید برای رسیدن به حق قانونی خود به محکمه ای به نام اداره کار پناه ببرند . اداره ای که در نوع خود از شلوعترین ادارات دولتی و بسیار پر مراجعه به دلیل حل اختلافات کارگری و کارفرمایی است . و اعصابی آهنین برای پیگیری مطالبات کارگری میخواهد . هر چند دیگر این روزها کارگران با قوانین و روابط کارگری و کارفرمایی به اندازه ای آشنا هستند ولی باز هم کارفرمایان انواع و اقسام فرار و گریز قانونی را توسط مشاوران حقوق کار بلد یاد گرفته اند و بسیار سخت است که بتواند حتی رابطه  کارگری و کارفرمایی خود را ثابت کنند .
امروزه کافی است تا سری به مرکزی به نام کاریابی که گونه جدید از واسطه گری یا دلالیسم را رونق میدهد بزنید . با توجه به رشته تحصیلی از متصدیان درخواست شغل نمایید که اولین گام در آغاز این درخواست ، امضا این سفته بابت تضمین ضمانت توسط کاریاب است . در همین حال گونه جدید دیگری از قانون گریزی را میتوان در دریافت تسویه های سفید امضا از کارگران و کارمندان دانست . تسویه هایی که اگر در هر زمانی کارگر بخواهد در برابر کارفرما حتی به خاطر حقوق قد علم کند قطعا باید دیگر به فکر گرفتن حداقل حقوق خود هم نباشد . چرا که بودن این تسویه در دست کارفرما به مثابه خودزنی کارگر بوده و اگر کارگر بخواهد در مقابل کارفرما قرار بگیرد باید فاتحه پول خود را بخواند . البته نباید این نکته را فراموش کرد که در این موضوع قصور کارگر نیز کم نیست و اینکه در مورد این موضوع تسلیم شده است  برای خود جای سوال دارد. البته شاید هم دلیلی قانع کننده داشته باشند اما باید دید چرا در جامعه امروزی این قشر در مواردی مختلف مورد اجحاف قرار گیرد و تعدد تجاوز به حقوق این قشر دانستدریافت تسویه سفید امضا از کارگر و کارمند – رد نکردن بیمه به مدت چند ماه از شروع کار - عدم دادن یک نسخه از قرارداد همکاری به دست کارگر – عدم درج واقعی حقوق در لیست دارایی و مالیات بر حقوق و هزاران مشکل دیگر از مشکلات روابط کارگری و کارفرمایی است که همه و همه در سایه نبودن قانون واحد برای کارگران و نداشتن مانیفست کارگری در راستای احقاق حق این قشر همیشه مظلوم  است .

بمناسبت روز جهانی گارگر 6 می 2016

موضوع سخنرانی : بمناسبت روز جهانی گارگر
تقی صیاد مصطفی


اتاق پالتاک : نمایندگی مالزی

http://seda-tasvir.bashariyat.org/?p=4141

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

کمیسیون آمریکایی: وضعیت آزادی مذهب در ایران بدتر شده‌است

 کمیسیون آمریکایی: وضعیت آزادی مذهب در ایران بدتر شده‌است

komosiyon amricaei

خبرگزاری هرانا ـ کمیسیون آمریکا در امور آزادی مذاهب در جهان، در گزارش سالیانه خود می‌گوید که وضعیت آزادی مذاهب در ایران «بدتر شده است».
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رادیو فردا، کمیسیون به دولت آمریکا پیشنهاد کرده به شناسایی و تحریم ناقضان حقوق اقلیت‌ها و آزادی عقاید در ایران ادامه دهد.
این کمیسیون مشورتی که کنگره آمریکا آن را ایجاد کرده و نهادی مستقل و فراحزبی محسوب می‌شود، می‌گوید حکومت ایران «همچنان به نقض هدفمند، مداوم و فاحش» آزادی‌های مذهبی ادامه می‌دهد که نمونه آن «زندان‌های بلندمدت»، «شکنجه» یا «اعدام» است.
به گفته این کمیسیون از زمان روی کار آمدن حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۲، این وضعیت «بدتر» شده‌ و او به «وعده‌هایی که برای تقویت حقوق و آزادی‌های فردی اقلیت‌های مذهبی داده بود، عمل نکرده است».
رئیس‌جمهوری ایران در یکی از سخنرانی‌های خود در آغاز دوره ریاست‌جمهوری‌اش، گفته بود «ما همه تابع قانون اساسی هستیم و در این قانون اساسی بین پیروان اقوام و مذاهب تفاوتی وجود ندارد و تمام مردم ایران‌زمین تحت لوای قانون اساسی از حقوق شهروندی برابر برخوردارند.»
ایران، دین‌های مسیحی، زرتشتی و یهودی را به رسمیت می‌شناسد و نمایندگان آنها در مجلس شورای اسلامی نیز کرسی ثابتی دارند. از سوی دیگر اما مذاهبی مانند بهائیت را نه تنها به رسمیت نمی‌شناسد، بلکه مقام‌های ایرانی آن را «فرقه ضاله» توصیف می‌کنند.
کمیسیون آمریکایی ناظر بر آزادی مذاهب، می‌گوید، بر اساس آمار اخیر ۳۰۰ هزار بهایی در کنار دیگر گروه‌های مذهبی در ایران زندگی می‌کنند که «بزرگ‌ترین اقلیت غیرمسلمان ایران را تشکیل می‌دهند» و طی ۱۰ سال گذشته «نردیک به ۸۵۰ نفر از آنها بازداشت شده‌اند». کمیسیون ناظر می‌گوید از فوریه سال ۲۰۱۶ میلادی (سه ماه پیش) دست‌کم ۸۰ تن از بهائیان «به خاطر عقاید مذهبی» در زندان به سر می‌برند.
البته اتهام‌هایی که مقام‌های قضائی ایران به بهائیان بازداشت‌شده می‌زنند، مواردی مانند «ارتباط با اسرائیل» را نیز در بر گرفته‌است که از سوی بازداشت‌شدگان و وکیلان آنها رد شده‌است.
به گفته این کمیسیون، شیعه‌های دگراندیش، مسلمانان سنی‌مذهب، صوفیان و درویشان، از دیگر گروه‌هایی هستند که «آزار و اذیت»، «بازداشت» و یا «خشونت‌های جسمی و روحی آنها در زندان» ادامه دارد.
در سال ۱۳۹۲ صدها تن از درویشان در استان لرستان در نامه‌ای به حسن روحانی، خواستار رسیدگی فوری به وضعیت دراویش زندانی شده بودند. امضاءکنندگان این نامه، به فشارهای امنیتی و قضایی سال‌های گذشته اشاره کرده و از آقای روحانی خواسته بودند به «‌رفتارهای غیرقانونی»‌ با آنها ‌پایان دهد.
علی یونسی، دستیار ویژه رئیس‌جمهوری ایران در امور اقوام و اقلیت‌ها، در دی ماه سال ۱۳۹۳ برخورد با دراویش را «ناگوار» و «حرکتی خودسرانه» نامیده بود که برخلاف «مصالح و قانون جمهوری اسلامی» است. اما به گفته او، این برخوردها در گذشته رخ داده و دیگر «تکرار نشده است».
کمیسیون آزادی مذاهب می‌گوید همچنان ده‌ها تن از صوفیان و درویشان، سنی‌مذهب‌ها یا شیعیان تحول‌خواه در زندان به سر می‌برند. این کمیسیون می‌گوید «بیش از ۳۰ نفر» از سنی‌مذهب‌های ایران به اتهام «محاربه» حکم اعدام دریافت کرده‌اند و شهروندان سنی حتی قادر به ایجاد مسجدی برای خود در تهران نیستند.
در سال گذشته نمازخانه‌ای که متعلق به شهروندان سنی بود در منطقه پونک تهران، توسط «ماموران شهرداری» و با حمایت «نیروهای امنیتی» تخریب شد. موضوعی که خود با انتقاد امامان جمعه سنی‌مذهب، و نیز «تقبیح» مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، وابسته به رهبر جمهوری اسلامی روبه‌رو شد. این مجمع تاکید کرده بود «تعمیم دادن» این اقدام به «مجموعه نظام اسلامی و رهبری آن شایسته نیست».
نقض حقوق مسیحیان و نوکیشان مسیحی، حمله به کلیساهای آنها و در حبس بودن «حدود ۹۰ تن» از آنها «به دلیل عقاید مذهبی» از موارد دیگری‌ست که در گزارش سال ۲۰۱۶ به آن اشاره شده‌است.
کمیسیون ناظر بر آزادی مذاهب در جهان، در عین حال می‌گوید حکومت ایران به تبلیغات ضدیهودی خود ادامه می‌دهد «اما این موارد در مقایسه با سال‌های گذشته آن‌قدر چشمگیر نبوده‌است».
به گفته این کمیسیون «یک مورد مثبت که در ایران دیده شده این است که دانش‌آموزان یهودی دیگر لازم نیست در روز شنبه (روز تعطیل یهودیان) در کلاس‌های درس حاضر شوند».
کمیسیون آزادی مذاهب از «سرکوب» و وجود «شرایط تبعیض‌آمیز» علیه زرتشتیان نیز انتقاد کرده و می‌گوید هنوز چهار تن از آنها که به اتهام تبلیغ این آیین به زندان افتادند، در زندان به سر می‌برند.
به گفته این کمیسیون «آزار و اذیت» وکلا و مدافعان حقوق بشر و روزنامه‌نگارانی که از حقوق دگرباورمندان دفاع کرده‌اند نیز ادامه داشته است.
ایالات متحده آمریکا، تحریم‌هایی را در ارتباط با نقض حقوق بشر علیه تهران وضع کرده‌است که در کنار تحریم‌هایی مربوط به «حمایت دولتی از تروریسم» یا برنامه موشکی بالستیک، همچنان به قوت خود باقی هستند. وجود این تحریم‌ها سبب شده که بانک‌های بین‌المللی همچنان از داد و ستد با ایران خودداری کرده یا دست به اقدامات گسترده‌ای نزنند.
گزارش سازمان‌هایی مشورتی مانند، کمیسیون ناظر بر آزادی مذاهب، از جمله مواردی‌ست که مقام‌ها در واشینگتن برای واکنش به دیگر کشورها از آنها یاری می‌گیرند.
کمیسیون ناظر بر امور مذهبی از دولت ایالات متحده خواسته است که تهران را همچنان در فهرست «کشورهایی با مسائل ویژه» نگه دارد.
این کمیسیون پیشنهاد کرده است، مسائل مربوط به آزادی مذهب در بحث‌های دوجانبه و چندجانبه با ایران گنجانده شده، تاکید بر آزادی اقلیت‌ها و دگراندیشان مذهبی و شناسایی و تحریم مقام‌های حکومتی که متهم به «نقض حقوق و آزادی‌های مذهبی در ایران» هستند، ادامه پیدا کند.
به پیشنهاد این کمیسیون، ایالات متحده باید با استفاده از بودجه‌ای اختصاصی، دسترسی به فناوری و برنامه‌های جدید را گسترش داده و زمینه را برای دریافت آزادانه اطلاعات برای شهروندان ایرانی، فراهم کند.

تلاش برای تخریب مسجد روستای کمب چابهار و ممانعت از نماز در آن

>  تلاش برای تخریب مسجد روستای کمب چابهار و ممانعت از نماز در آن

takhrib-masjed-zahedan

خبرگزاری هرانا ـ ماموران شهرداری با پشتیبانی نیرهای امنیتی مانع اقامه نماز برای نمازگزارن در مسجد سیدالشهداء روستای کمب شده و برای تخریب آن تلاش کردند که با اعتراض مردم محل روبرو شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین فعالین بلوچ، ماموران شهرداری روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه، با پشتیبانی نیرهای امنیتی مانع اقامه نماز برای نماز گزارن در مسجد سیدالشهداء روستای کمب شده و برای تخریب آن تلاش کردند که با اعتراض مردم محل روبرو شدند.
هم اکنون ماموران راه را بر روی نمازگزارن بسته اند و مردم محل مجبور شدند در خیابان اقامه نماز کنند.
تصاویری که در همین زمینه، رسیده است نشان میدهند که مردم با دردست گرفتن دست نوشته هایی به این اقدام “مسئولان” دولتی اعتراض کرده و خواستار رفع مسدود شدن راه مسجد شده اند.
روستای کمب در محله ای مرادآباد و در ۵ کیلومتری شهرستان چابهار واقع شده است. از علت ممانعت ماموران شهرداری اطلاعی در دست نیست.

پلمپ ۲۰ واحد صنفی شهروندان بهایی/ گزارش تصویری

  پلمپ ۲۰ واحد صنفی شهروندان بهایی/ گزارش تصویری

polomp

خبرگزاری هرانا – در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۹۵، ٢٠ واحد صنفی شهروندان بهایی در شهرهای بابلسر، فریدون کنار، بابل، قائمشهر، بهنمنیر و ساری و رامسر پلمپ گردید.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز گذشته ۱۲ اردیبهشت شهروندان بهایی به دلیل عید مذهبی، مغازه های خود را تعطیل نمودند. در این روز اداره اماکن اقدام به پلمپ این واحدهای صنفی به صورت غیر قانونی نمود.
تمامی این پلمپ ها بدون اخطار کتبی و اطلاع قبلی اتحادیه و در غیاب صاحب واحد صنفی انجام شده است.
اداره ی اماکن بابلسر به صاحبان واحد صنفی پیشتر اطلاع داده بود چنانچه در روزهای تطیل بهاییان، کرکره ی مغازه های خود را بالا بدهند و یا لامپ مغازه ی خود را روشن کنند، از پلمپ واحد صنفی ایشان خود داری خواهد نمود.
پلمپ این واحد های صنفی مصداق تفتیش عقاید بهاییان و نقض اصل ۲۳ قانون اساسی می باشد که تقتیش عقاید را ممنوع میکند. همچنین بر اساس ماده ۲۸ قانون نظام صنفی ، صاحبین واحد صنفی می توانند تا ۱۵ روز واحد صنفی خود را بدون اطلاع اتحادیه تعطیل نمایند.
همچنین مراجع ذیربط در قائمشهر از پذیرش بهاییان این شهر امتناع می نمایند و به ایشان ابلاغ نموده اند: ” به دلیل اینکه شما بهایی هستید، پرونده شما امنیتی می باشد و اداره اماکن راسا نسبت به پلمپ واحد صنفی شما اقدام نموده است.”
این در حالی است که در ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی در ارتباط با اقدام علیه امنیت ملی، مرام فرد ( بهایی بودن) را حائز اهمیت نمی داند ولی نیت فرد به جهت بر هم زدن امنیت و اقدام در این راستا را مهم میداند. به همین دلیل امنیتی دانستن بستن مغازه ی بهاییان اساسا نادرست و مصداق تفتیش عقاید می باشد.
واحدهای صنفی پلمپ شده در روز ۱۲ اردیبهشت عبارتند از:
بابلسر
۱. فرشید حکمت شعار ، صاحب واحد صنفی : عینک سازی
۲. مقصود لقایی ، صاحب واحد صنفی : فروشگاه آلات موسیقی
۳. شاهین سنایی ، صاحب واحد صنفی : عکاسی
۴. برزو متعارفی ، صاحب واحد صنفی : اسباب بازی
۵. بهمن سهند مهرآباد ، صاحب واحد صنفی : لوازم بهداشتی و ساختمانی
بهنمیر
۱. احمد نیکو نژاد ، صاحب واحد صنفی : چراغ سازی
۲. فیض الله نیکو نژاد ، صاحب واحد صنفی : دوچرخه سازی
فریدون کنار
۱. ساسان وداعی ، صاحب واحد صنفی : ابزار یراق
۲. بدیع الله وداعی ، صاحب واحد صنفی : آهنگری
۳. بابک ودایی ، صاحب واحد صنفی : عینک سازی
۴. افشین آزادی ، صاحب واحد صنفی : پوشاک زنانه
۵. عرفان معصومیان ، صاحب واحد صنفی : پوشاک زنان
ساری
۱. مهریار قنبری، صاحب واحد صنفی: سیستم های حفاظتی
بابل
١. آرمین سبحانی، صاحب واحد صنفی؛ سیستم های حفاظتی
قائمشهر
١. شاهین اکبری، صاحب واحد صنفی؛ آهن فروشی
رامسر
۱. سراج الله کیان، واحد صنفی : عینک سازی
۲. بهناز فرهانی، واحد صنفی: پوشاک
۳. فرید کثیری، واحد صنفی: پرده فروشی
۴. صهبا زنجانی، واحد صنفی: پرده فروشی
۵. نعیم زنجانی، واحد صنفی : پرده فروشی
هرانا پیشتر نیز از پلمپ ۱۶ واحد صنفی در قائمشهر و ۲ واحد صنفی در بابل در روز اول اردیبهشت با دلایل مشابه خبر داده بود.
گزارش تصویری از پلمپ اماکن تجاری شهروندان ذکر شده را مشاهده نمایید: