تجربه همه جهان نشان می دهد، که نظامهای متکی بر انتخابات پارلمانی در هیچ کجای دنیا نتوانسته اند بطور واقعی حقوق دموکراتیک اکثریت جامعه را تامین کنند. رای انسانها در یک نظام طبقاتی تابعی است از موقعیت مادی آنها و روابط مالکانه موجود در جامعه. نظامهای پارلمانی در پیشرفته ترین دموکراسی ها هم در بهترین حالت تنها قادر به رفرمهای معینی در حیات سیاسی و اقتصادی جامعه بوده اند و هر گز نتوانسته اند بنیاد ظالمانه استثمار انسان به دست انسان را زیر سوال ببرند. اما با همه اینها آنچه که در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی در جریان است، کاریکاتوری از همین نظام پارلمانی شناخته شده در جهان است.
مردم ایران جز در دوره کوتاهی پس از سقوط رضا شاه، با اغماض بسیار در این زمینه هم، انتخابات ازاد به معنی رایج آن در کشورهای سرمایه داری را تجربه نکرده اند. اما در جمهوری اسلامی کل پروسه انتخابات از ابتدا تا انتها بطور نقشه مند دستکاری و به اصطلاح دقیق تر مهندسی می شود. از رفراندوم جمهوری اسلامی در سال 1358 تا کنون این روش رایج در کلیه انتخاباتها در ایران بوده است. در همان رفراندوم تاسیس جمهوری اسلامی، صرفنظر از سئوال فریبکارانه آری و نه که شرح آنرا همه می دانند، در حالیکه چند میلیون نفر از جمعیت کردستان اصلا در رفراندوم شرکت نکردند، در حالیکه برای بسیاری از نقاط دور افتاده اصلا صندوق رای فرستاده نشد، در حالیکه در بخش وسیعی از ترکمن صحرا اصلا رای گیری انجام نشد، در حالیکه به دلیل تعجیلی که در اعلام نتایج مورد نظر خود داشتند، فرصت خواندن آرای بسیاری از صندوقها نشد، اعلام کردند که 98 درصد مردم به جمهوری اسلامی رای آری داده اند. بدین ترتیب سنگ بنای رژیم اسلامی بر دروغ و تقلب نهاده شد.
طی این مدت با تجربه ای که رژیم در این زمینه اندوخته است نه فقط به مهندسی کردن آراء مردم، بلکه به مهندسی کردن افکار عمومی نیز می پردازد. ترغیب مردم بە شرکت در نمایشهای انتخاباتی بخشی از طرح مهندسی کردن انتخابات است. سران رژیم از انتخابات نه تنها به عنوان وسیله ای برای تقسیم قدرت بین جناح ها استفاده می کنند، بلکه در همان حال از انتخابات برای نمایش قدرت در داخل، مرعوب کردن مخالفان، نمایش روا بودن رژیم و همزمان فریب افکار عمومی در خارج از مرزها، استفاده می کنند. در این روش افکار عمومی باید طوری مهندسی گردد کە علیرغم غیر دموکراتیک بودن اشکار پروسه انتخابات، بخشی از مردم داوطلبانه و به امید تاثیر گذاری بر روند زندگی خود در پای صندوقهای رای حاضر شوند.
یکی از ترفندهای تبلیغاتی که هر بار در آستانه انتخابات ها به مضمون تبلیغات رژیم برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رای تبدیل میشود و گاهی حتی بخشهائی از اپوزسیون جمهوری اسلامی را به دنبال خود می کشد، مسئله امنیت است. این مفهوم را مبلغین محلی رژیم و امان جمعه و غیره از کانال های مختلف به افکار عمومی تزریق می کنند. گفتە میشود جمهوری اسلامی، با همه اشکالاتی که دارد امروز در شرایطی کە جنگ و عدم امنیت بسیاری از کشورهای خاورمیانه را فراگرفتە، ایران را در شرایط امن نگاه داشته است. گفتە میشود برای تداوم این امنیت باید در فعالیت های سیاسی از جملە "انتخابات " شرکت کرد. در این گفتمان ایران با سوریه و عراق و افغانستان مقایسه می شود و وجود " امنیت" و اینکە ایران دور از جنگ ماندە است را، بە تدابیر سیاسی و اقدامات پیشگیرانە ازسوی حکومت نسبت میدهند.
در رابطه با امنیت در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی:
اولا،قبل از هر چیز باید گفت که نفس وجود جمهوری اسلامی به معنی سلب امنیت از اکثریت مردم این کشور در همه زمینه هاست. سلب امنیت شغلی از طبقه کارگر ایران، سلب امنیت جانی از فعالین سیاسی و مدنی، سلب امنیت از کمونیستها و انسانهای سکولار، سلب امنیت از زنان آزاده ای که تسلیم قوانین ارتجاعی رژیم نمی شوند، سلب امنیت از پیروان هر آئین و مذهبی که با اسلام تشیع آنهم از نوع دوازده امامی آن، مغایر باشد، زیر خط فقر نگهداشتن بیش از 50 درصد از مردم این کشور، سلب امنیت از محیط زیست مردم، اینها همه مصداق روشن سلب آن امنیتی هستند که گویا وجود جمهوری اسلامی انرا حفظ کرده است و گویا به این اعتبار بایستی به مکانیزم چنین انتخاباتهائی رضایت داد تا وضع بدتر نشود.
ثانیا، بدون شک وضعیتی مشابه آنچه که در سوریه و عراق و افغانستان و غیره جریان دارد، به هیچوجه نه مطلوب است و نه خواست مردم ایران است. اما دور ماندن ایران از آتش چنین جنگهائی ربطی بە جمهوری اسلامی ندارد. تا آنجا که به جمهوری اسلامی مربوط می شود. مسئولیت حداقل بیش از 6 سال از هشت سال ادامه جنگ ایران و عراق، با آنهمه ویرانی و خساراتهای جانی و مالی که بر مردم این کشور وارد آمد، مستقیما بر عهده جمهوری اسلامی است. اما در سالهای بعد از آن اگر دامنە جنگ و ناامنیهای خاورمیانه بە ایران کشاندە نشد، عمدتا بە این دلیل بود کە قدرت های بزرگ سرمایەداری کە خاورمیانە را در جهت تعقیب منافع خود بە خاک و خون کشیدەاند، تشخیص داده بودند، که وجود جمهوری اسلامی، با همه سرکشی هایش، برای منافع کوتاه مدت و دراز مدت آنها مفید تر است. جمهوریخواهان به عنوان بخش تندرو هیات حاکمه آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی هیچوقت سیاست تغییر رژیم را نداشته اند، در بحرانی ترین شرایط روابطشان با جمهوری اسلامی، تنها خواهان تغییر رفتار رژیم بودند. بزرگنمائی کردن خطر جمهوری اسلامی، از جانب آنها، ابزاری برای تشدید مسابقه تسلیحاتی در منطقه و اعمال فشار به منظور تغییر رفتار رژیم در رابطه با مصالح آمریکا بوده است. بنابر این جنگی نشدن فضای سیاسی ایران بعد از خاتمه جنگ هشت ساله، هنر سران جمهوری اسلامی نبود، بلکه حاصل منافع عینی امریکا و متحدانش در ایران بود. ترساندن مردم از خطر جنگ و ناامنی برای رضا دادن به وضع موجود، یکی از سیاستهای رژیم برای مهندسی کردن افکار عمومی است.در همین هفته های اخیر شاهد نمونه مشکوک دیگری بودیم که به احتمال قوی بخشی از سناریوی مهندسی کردن افکار عمومی توسط جمهوری اسلامی است و یا لااقل در همین راستا از آن بهره برداری می کند.ویدئوی مشکوکی به زبان فارسی ظاهرا از سوی داعش در شبکه های اجتماعی انتشار یافت که در آن جمهوری اسلامی به جنگ تهدید شده بود. امنیت پایدار مردم تنها در صورت رهائی از دست رژیم جمهوری اسلامی ممکن خواهد بود. نیفتادن به دام شگردهای رژیم و شرکت نکردن در نمایشهای انتخاباتی مهندسی شده ، گامی است در همین جهت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر