خبرگزاری هرانا – حمیدرضا امینی، مدیر یک کانال تلگرامی در تاریخ ۱۱ آذرماه سال جاری بازداشت شده است. این بازداشت که کماکان ادامه دارد در روزهای اخیر با تبعید غیرقانونی این زندانی از زندان اوین به محل دیگری همراه شده است. حمیدرضا امینی با اقدام به اعتصاب به این تبعید غیرقانونی واکنش نشان داده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حمیدرضا امینی که از تاریخ ۱۱ آذرماه سال جاری به اتهام نشر اکاذیب، توهین مقدسات و توهین به مقامات جمهوری اسلامی در بازداشت به سر میبرد، از تاریخ ۲۸ بهمنماه سال جاری در پی انتقال غیرقانونی خود از زندان اوین به زندان فشافویه دست به اعتصاب زده است.
سودابه نامدار زنگنه، همسر حمیدرضا امینی در این باره به گزارشگر هرانا میگوید: “حمیدرضا در تاریخ ۱۱ آذرماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به بند دو الف زندان اوین، مربوط به اطلاعات سپاه منتقل شد. مأموران با ورود به خانه وسایل شخصی مانند تلفن همراه و کامپیوتر شخصی را نیز با خود بردند. چند روز بعد که پیگیر وضعیت همسرم شدم مأموران طی تماس تلفنی گفتند که او در بند دو الف سپاه واقع در زندان اوین به صورت انفرادی نگهداری میشود و در شرایط بازجویی اجازهی ملاقات ندارد.”
“یا برمیگردم اوین و به خواستهام میرسم، یا میمیرم و جسدم بیرون میآید.”
خانم نامداری زنگنه ادامه داد: “طی این مدت هر روز به دادگاه مراجعه کردهام اما هیچ جواب مشخصی به من ندادند. میگویند برو خانه و منتظر باش. برو و حرفی نزن؛ اگر بخواهی حرفی بزنی برای خودت هم بد میشود و خودت هم قاطی پروندهاش میشوی و به زندان میافتی؛ تا اینکه حمید دیروز شنبه تماس گرفت و گفت بعد از ۲۸ بهمن که اعتصاب خشک کردم چند بار حالم بده شده و مرا به بهداری بردهاند. پریشب هم دو بار بیهوش شده و او را به در بهداری زندان بردند و خواستند به او سرم وصل کنند که موافقت نکرده و گفته یا برمیگردم اوین و به خواستهام میرسم، یا میمیرم و جسدم بیرون میآید.”
همسر حمیدرضا امینی میگوید: “به شدت نگران حال همسرم هستم. سه ماه است او را ندیدهام. جان او در خطر است و از هر طریقی توانستهام پیگیری کردهام اما هیچیک از مسئولان جواب مشخصی به من نمیدهند.
به حمید گفتهاند باید تمامی ادمینهای کانال تلگرامی آریوبرزن را معرفی کنی تا با تو راه بیاییم؛ پسرم آسم دارد و خودم با ماهی ۹۵۰ هزار تومان زندگیام را میچرخانم و در این شرایط و به تنهایی آنقدر دستم خالی است که … (لحظاتی سکوت میکند و بعد گریه میکند).”
“اگر بلایی سرش بیاورند خودم و بچههایم را جلوی اوین آتش میزنم.”
سودابه نامدار زنگنه در پایان میگوید: از تمامی مردم آزادیخواه تقاضای کمک دارم. میخواهم صدای من را بشنوند و به ما کمک کنند و حمید را فراموش نکنند؛ حمید گناهی مرتکب نشده و نباید به جرم انتقاد اینگونه بیرحمانه با زندگی ما بازی کنند. او از در این خانه سالم بیرون رفت و نمیتوانم و طاقت ندارم بشنوم مویی از سرش کم شده است؛ حمید من باید سالم برگردد. اگر بلایی سر حمید بیاید مسئولان قضایی و نهادهای امنیتی مقصر هستند؛ اگر بلایی سرش بیاورند خودم و بچههایم را جلوی اوین آتش میزنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر