نیشابور، رشت،
ساری، قم، اصفهان، بندرعباس، اهواز و نزدیک به ۲۰شهر ایران به تظاهرات سراسری پیوسته اند که روز پنج شنبه گذشته از
مشهد شروع شد. شنبه ۹ دی ماه قرار بود مثل سالهای پس از
واقعه سال ۸۸، خیابان ها از آنِ حامیان جمهوری
اسلامی باشد اما با شعارهای مردم در اعتراض به نظام جمهوری اسلامی پر شده است.
ماشین های آب پاش، نیروهای یگان ویژه با باطوم و گازهای اشکآور مقابل مردم صف
کشیدند تا خبر رسید که در شهر درودِ استان لرستان، در پی تیراندازی ماموران
امنیتی، دستکم دو نفر کشته شدهاند. به گفته کاربران شبکههای اجتماعی، این خبر
از رادیوی ملی ایران هم پخش شد.
نهم دی ماه
تظاهرات مردم معترض پایتخت از مقابل «دانشگاه تهران» شکل گرفت و در عرض چند ساعت
با برخورد نیروهای یگان ویژه و نیروهای انتظامی مواجه شد و گاز اشک آور بار دیگر
خیابان های تهران و سایر شهرهای ایران را دودآلود کرد. حالا صدای معترضان و
تظاهرکنندگان از شهرهایی به گوش می رسد که شاید تاکنون نامی از آن ها مطرح نبوده
است.
حتی اگر این تظاهرات به نوعی با حمایت جناح محافظه
کار برای تخریب دولت روحانی و کوباندن رقیب اتفاق افتاده باشد، از کنترل خارج شده
و آن چه امروز شاهدیم، بسیار فراتر از نقطه شروع آن است. بسیاری معتقدند که تظاهراتهای
سراسری چند روز اخیر از شهر مشهد که آیتالله «احمدعلمالهدی»، امام جمعه آن است و
«ابراهیم رئیسی»، مهمترین رقیب حسن روحانی تولیت «آستان قدس رضوی» آن را در
اختیار دارد، شروع شده است. نتایج انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۹۴ هم
رگه هایی از اعتراض مردم را در این شهرها نشان داد که از چشم ناظران دور مانده
بود: «مشارکت در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در شهر مشهد، ۶۲درصد
اعلام شد اما ۱۰درصد از رای دهندگان
آرای باطله به صندوق ها ریخته بودند که شکلی از اعتراض محسوب می شود. برای همین،
نمی توان با قطعیت گفت که شهر مشهد و این استان به طور مطلق پایگاه رای رئیسی است
و مردم همه طرفدار او هستند.درباره شهر قم
که پایگاه روحانیت و به نوعی، «واتیکان ایران» به حساب می آید هم نظر مشابهی وجود دارد:
«در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، در استان قم که پایگاه روحانیت است، ۲۰ درصد رای باطله یا اعتراضی داده بودند. نتایج آن را امروز میبینیم
که چه شعارهای رادیکالی از این شهر برآمده است . طی روزهای گذشته، مردم شهر قم که
به تظاهرات اعتراضی پیوسته اند، در خیابان ها شعار می دادند «آخوند انگلیسی نمی
خوایم، نمی خوایم»، «ایران که شاه نداره، حساب کتاب نداره» و نمونه های دیگر که یا
نهاد روحانیت را هدف قرار داده بودند یا به حکومت شاهنشاهی می پرداختند. اگر بگوییم این اعتراضات
برآمده از جریانی است که از دل حرکت محافظه کاران بیرون آمده، نادیده گرفتن
مطالبات اعتراضی اقشار مختلف مردم است. در حالی که حتی با تحلیل نحوه رای دادن
مردم در انتخابات هم می توان رگه هایی از اعتراضات را در آن مشاهده کرد.
شعارهایی که در
این جریانات سر داده شده، متفاوت از جریانات قبلی، از جمله «جنبش سبز» بوده و همین
مساله باعث ناخرسندی «اصلاحطلبان» از اعتراضات شده است: «مهم این است که این
شعارها کاملا با آن چه در جنبش سبز گفته می شد، متفاوت هستند. جنبش سبز از دل یک
انتخابات و جریانی از درون نظام بیرون آمده بود. حتی تا سال های اخیر هم وقتی
تظاهرات یا اعتراضی اتفاق می افتاد، هم چنان یکی از مهم ترین شعارها، «یاحسین،
میرحسین» بود که مورد استقبال اصلاح طلبان قرار می گرفت. اگر در آن میان چند شعار
«مرگ بر دیکتاتور» هم داده می شد، اصلاحطلبان با تکیه بر همان شعار یاحسین، میرحسین
اعتراضات را با پایگاه رای خودشان پیوند می دادند. اما در تظاهرات های این روزها
اثری از هیچ یک از شعارهای مطلوب جناح اصلاح طلب یا استمرار طلب دیده نمی شود بلکه
شعارهای رادیکال جنبش سبز است که سرداده می شوند؛ مثل «نه غزه، نه لبنان» یا
«استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی. هدف این شعارها هم ساختار نظام یا مقام رهبری
جمهوری اسلامی است. در نتیجه، تمامی این موارد نشان می دهند که ماهیت مطالبات و
اعتراضات مردمی کاملا متفاوت شده است . همین
روند باعث شده است تا اصلاح طلبان نه تنها حمایتی از این تظاهرات نکنند بلکه آن را
محکوم هم بکنند یا آن را توطئه جناح رقیب و محافظه کار بدانند. البته رویه همیشگی
در جمهوری اسلامی همین بوده که معترضان را معاندان نظام، از جمله مجاهدین و سلطنت
طلبان بدانند .
در روزهایی که
گذشت، برخی از دولتمردان مثل «اسحاق جهانگیری»، معاون اول رییس جمهوری و «محمود
صادقی»، نماینده مجلس شورای اسلامی گفتند که حق مردم است تا تظاهرات مسالمت آمیز
داشته باشند. برخی از مسوولان هم از وزارت کشور خواستهاند که به تجمعات مردمی
مجوز دهند؛ البته درصورت درخواست مجوز از سوی تظاهرکنندگان.
اما می بینیم که
متاسفانه دولت منسوب به اعتدال گرایان-اصلاح طلبان با محافظه کاران همصدا
شده است و هر دو تظاهرات مردم را محکوم می کند. به نظر می رسد دولت هم در نهایت
کنار جناح محافظه کار-اقتدارگرا قرار گرفته است. اگرچه با در نظر گرفتن ادعاهای
این دولت، انتظار می رفت که تا حدودی با مردم همدلی کند و حق آن
ها را با توجه به منشور حقوق شهروندی، به رسمیت بشناسد. اما دولت روحانی نشان داده
که متاسفانه دولتی راستگو نبوده و در اکثر موارد، خلاف وعده
هایش عمل کرده است .
از سوی دیگر،
یکی از انتقاداتی که طی روزهای گذشته به تظاهرات سراسری مردم از سوی تحلیل گران
وارد شده، نداشتن رهبری و استراتژی مشخص است. درست است که اعتراضات رهبری ندارد و مشخص نیست
مردم دقیقا چه می خواهند و ممکن است به شکلی از هرج و مرج درآید، اما آن چه امروز
دیده می شود، نمایش و بروز صداهای خاموش و خفته مردم است که اجازه بروز نداشته
اند. آن چه در انقلاب های عربی رخ داد هم تظاهراتی بدون رهبر بود؛ اگرچه تشکیلاتی
مثلا در تونس و مصر وجود داشت که سعی می کرد مردم را سازمان دهی کند. اما در
بسیاری از تحولات و اعتراض های اجتماعی در کشورهای استبدادی، وقتی جریانی جلو می
رود، از درون آن رهبرانی برون می آیند و مطالبات هم مشخص تر می شوند. با اشاره به
انتخابات های دوره های پیشین میتوان گفت :«در هیچ یک از آن ها و هیچ کدام از
مناسبت های سیاسی، تحول خواهان، معیشت خواهان، سرنگونی خواهان و به طور کلی، آن
هایی که دلبستگی به جمهوری اسلامی و جناح های آن ندارند، اجازه داشتن کاندیدا یا
نماینده و طرح مطالبات خود را نداشته اند. تجربه حضور اصلاح
طلبان-اعتدالگرایان در قدرت هم نشان داده است که آن ها هم نمی توانند یا نمی
خواهند مطالبات این بخش بزرگ جامعه ایران را نمایندگی و پی گیری کنند. برای همین،
تحولات ساختاری نیاز است.
حتی اگر این
تظاهرات هم سرکوب شود و فروکش کند، مطالبات مردم هم چنان پابرجا خواهد ماند و در
سال های بعد باز هم مطرح خواهد شد:«اگر اصلاحات واقعی و تغییرات ساختاری انجام
نشود، این اعتراضات در شکل سراسری، نهایتا نظام را دچار مشکل خواهد کرد.نمی توان
پیش بینی کرد که از دل این تظاهرات، تغییراتی اساسی یا سرنگونی نظام حاصل شود چرا
که احتمال دارد نظام به سرکوب شدید روی آورد. اما این اعتراضات سراسری یقینا
اتفاقی مهم و تاریخی در دوران جمهوری اسلامی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر