خبرگزاری هرانا – پیمان کوشکباغی، و آزیتا رفیع زاده همسر او از جمله شهروندان بهایی هستند که علیرغم داشتن کودکی خردسال همزمان با هم تحمل حبس می کنند. تقاضای آنها از دادگاه برای اینکه به صورت نوبتی تحمل زندان کنند تا بتوانند لااقل از فرزند خود سرپرستی کنند به نتیجه ای نرسید. اکنون که این زوج بهایی در زندان به سر می برند فرزند آنها توسط خانواده دیگری سرپرستی میشود، آقای کوشکباغی به همین مناسبت در آستانه آغاز سومین سال از حبس خود نامه ای سرگشاده خطاب به خانواده ای که سرپرستی فرزندش را در این روزهای سخت پذیرا شده نوشته و از آنها تقدیر و تشکر کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زوج بهایی محبوس در زندان به نام های پیمان کوشکباغی و آزیتا رفیعزاده که به دلیل آنکه در حال گذران دوران محکومیت خود هستند مجبور شدند سرپرستی کودک شش ساله خود را به خانواده دیگری بسپارند.
پیمان کوشکباغی در آستانه سومین سال از حبس خود با نگارش نامه ای سرگشاده سعی کرده است مراتب تشکر و قدردانی خود را از خانواده صفاجو بدلیل پذیرش سرپرستی فرزندش ابراز کند.
متن کامل نامه پیمان کوشکباغی را به نقل از هرانا در زیر بخوانید:
“خانواده محترم صفاجو
دو سال گذشت با تمام فراز و فرودهایش, با تمام شیرینی ها و تلخی هایش, با تمام شادی ها و غم هایش, با تمام …
ولی هر چه بود این دو سال با آسودگی خاطر و رضایت گذشت. آسودگی خاطر به این جهت که بشیر تمام هر آنچه یک کودک می بایست داشته باشد را داراست. از امنیت و آرامش گرفته تا عشق و محبت, از حمایت و راهنمایی گرفته تا آموزش و تربیت. همه این آسودگی و رضایت را مدیون زحمات تمام عزیزانی هستم که در این مدت نگران بشیر بودند و در رشد و بالندگی بشیر نقشی ایفا کردند. بی شک پررنگ ترین نقش را شما, خانواده محترم صفاجو داشته اید.
همواره گفته ام که نمی توان با کلمات و زبان از شما تشکر کرد ولی باید اذعان کنم که بابت تمام حمایت های شما چه مالی چه عاطفی, بابت اخلاص بی بدیل, بابت زحمات مضاعفی که برای بشیر می کشید, بابت عشقی که نثار بشیر می کنید, بابت نگرانی هایتان, بابت دقتتان در تربیت بشیر, بابت مشورت فروتنانه تان, بابت پیگیری امور, بابت لطفی که به من و آزیتا دارید و بابت خیلی موارد دیگر که حتی نمی توانم تصور کنم, از شما تشکر می کنم.
آزیتا رفیع زاده به همراه همسر دربندش و بشیر فرزند خردسالش
یکی از فواید زندان این است که فرصت برای تفکر زیاد است. فرشید و شیوای عزیز, باید اقرار کنم که شما سطح دیگری از فضایل و استاندارد های یک زندگی اجتماعی را به من نشان دادید. مفاهیمی چون خدمت, فداکاری, ایثار, مشورت, محبت و … با نگاه کردن به شما یاد این بیت شعر معروف افتادم که:
هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
حقیقتا به مقام و منزلت شما نزد حق غبطه می خورم. شما در حال انجام یک امر فرا زمینی هستید. کاری کرده اید که فهم آن نه فقط برای من بلکه برای بسیاری از مردمان مشکل است. خوشا به حال شما. شما تعریف دیگری از فداکاری و صبر, خدمت و محبت را به عالمیان نشان دادید. اگر چه از عهده شکر حق بابت این موضوع بر نمی آیم و توان تلافی محبت های شما را ندارم ولی خوش حالم از اینکه تاریخ قهرمانان دیگری را به برگ های خود اضافه کرد.
اما سخنی با بدیع و الحان. عزیزانم, می دانیم که داشتن خواهر و برادر بزرگتر یکی از مهم ترین مواهبی است که خداوند فقط نصیب فرزند کوچک خانواده می کند, موهبتی که خودم با تمام وجود حسش کردم و در اختیار دارم و همواره از این بابت شکرگزار بوده ام. بشیر بارها به این موضوع اشاره کرده که شما خواهر و برادر بزرگش هستید و از این بابت بسیار خوشحال است. حقیقتا پیشرفت بشیر بدون حضور شما ممکن نبود. از اینکه با صبر و فداکاری مراعات حال بشیر را می کنید از شما سپاسگزارم. امیدوارم در آینده بتوانم ذره ای از محبت های شما را جبران کنم.
و اما حرف آخر, فرشید, شیوا, بدیع و الحان عزیز, فقط حق می تواند پاداشی معادل با کاری که می کنید به شما بدهد. می دانم که در ادعیه نباید از حق چیزی خواست. من دیگر آرزویی ندارم. فقط هر شب در دعاهایم از جمال مبارک می خواهم فضلش را شامل حال شما کند. سربلندی, عزت و افتخار سزاوار شماست. امیدوارم با عدم لیاقت دعاهایم مستجاب شود.
جانتان خوش باد / پیمان کوشکباغی”
در خصوص آقای کوشکباغی لازم به یادآوری است، درخرداد ماه سال ۱۳۹۰ نیروهای اطلاعات به منازل اساتید و مدیران موسسه (BIHE) و همچنین به منزل آقای کوشکباغی نیز هجوم آوردند و تعداد زیادی سی دی، کتاب و جزوات درسی و اعتفادی و همینطور کامپیوتر و لپ تاپ را از منزلشان ضبط کردند.
فردای آن روز خودش و همسرش را به دفتر پیگیری احضار کردند و مورد بازجویی قرار دادند. در اسفند ماه ۱۳۹۱ برای تفهیم اتهام به دادسرای شهید مقدس اوین احضار شدند. در این جلسه از آنها خواسته شد که تعهد بدهند که با موسسه ای که حیات فکری و علمی و اجتماعی خود را به شدت مدیون آن میدانستند همکاری نخواهند کرد و با ممانعت آنها از امضا نمودن چنین تعهدی به قید وثیقه ای ۵۰ میلیون تومانی به طور موقت آزاد شدند.
دادگاه بدوی آزیتا رفیع زاده همسر آقای کوشکباغی در خرداد ۹۳ به ریاست قاضی مقیسه تشکیل شد و حکم صادره این دادگاه ۴ سال حبس تعزیری به اتهام عضویت در تشکلات غیر قانونی بهاییت با هدف اقدام علیه امنیت کشور از طریق فعالیت غیر قانونی در موسسه آموزشی (بی ای اچ ای) بود این حکم در دادگاه تجدید نظر در بهمن ۹۳ تایید شد. دادگاه بدوی پیمان نیز در اردیبهشت ماه ۹۴ به ریاست قاضی مقیسه تشکیل شد و او را نیز به همین اتهام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم کردند.
دادگاه تجدید نظر نیز در مهر ۹۴ همین حکم را تایید کرد. آزیتا رفیع زاده در پی تماسهای تلفنی مکرر مسولین و تهدید به ضبط وثیقه ملکی،در تاریخ سوم آبان ۹۴ خود را به زندان اوین معرفی نمود تا ۴ سال حبس خود را بگذراند و فرزند ۶ ساله خود را نزد پدرش گذاشت.
پیمان کوشکباغی، شهروند بهایی، روز یکشنبه نهم اسفند ماه سال ۹۴ هنگامی که همراه فرزند شش سالهاش، بشیر، برای ملاقات همسرش آزیتا رفیعزاده به زندان اوین رفته بود، پیش از ورود به سالن ملاقات به وسیله سه فرد لباس شخصی بازداشت و برای اجرای حکم پنج سال حبس تعزیری به زندان منتقل شد.
از آن پس سرپرستی بشیر در غیاب پدر و مادرش به یک خانواده دیگر سپرده شد و از آن پس این کودک خردسال تنها یک ساعت در هفته میتوانست پدر و مادرش را در سالن ملاقات زندان اوین ببیند.
FacebookTwitterGoogle+
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر